شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من 17 شتر و 3 فرزند دارم
شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف انها را و فرزند دومم یک سوم انها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند
وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به انها کمک کند
بنابراین انها به نزد امام علی رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند....... جواب در پایین صفحه..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حضرت فرمود: رضایت میدهید که من شترم را با شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم. پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، نه شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو شتر داد و در اخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود.
نظرات شما عزیزان:
سید رسول گوزنها
ساعت15:33---26 تير 1392
سلام آقا بهزاد
آره درست میگی " آدمیزاده دیگه " هر روز یه حالی داره ولی یادت نره جایگاه هر آدمی " درست رو همون سکوییه که خودش پی اونو کنده و خشت رو خشت گذاشته تا بره روی همون وایسه وو افتخار کنه
باید درست و محکم در برابر ناملایمات بایستی و نشون بدی که یه مردی و جای تو " اون بالا بالاهاست
هر چند میدونم .. یه مرد باید .....گریه کردن هم بلد باشه
علی یارت باشه
پاسخ:
سلام آسید
هرچی فکر می کنم نمی دونم چی بگم
از بس نظر شما خوب و کامل بود مثل همیشه
ممنون
یاعلی